دیده ام از دوری کرب و بلا دریا شود
یک شب جمعه حرم با نوکران آیا شود؟
پر کشد مرغ دلم تا صحن ساقی حرم
تا برات من به دست ساقیت امضا شود
گوشه ی چشمی اگر بر این گدای خود کنی
نوکرت بر کل عالم سرور و آقا شود
جنت بی تو برای من جهنم میشود
دوزخم با تو برایم جنت الأعلى شود
هر که شد عبد و غلام درگه تو یا حسین
بی نیاز از از جاه و مال و ثروت دنیا شود
هر شب جمعه حرم حال و هوای دیگر است
در میان صحن تو شوری دگر بر پا شود
انبیا و اولیا و اهل بیت و ذات حق
روضه خوان در قتلگاهت مادرت زهرا شود
ای حسینم تو نگفتی مادر من فاطمه،
تا که رحمی در دل آن ناکسان پیدا شود
کهنه پیراهن که نمانده از برایت مادرم
تا کفن بر جسم تو در خاک این صحرا شود
یک نفر پیدا نشد تا جسم تو تشییع کند
از چه رو جسمت به زیر سم مرکب ها شود
((روز محشر کار ما با فاطمه است))
ضامن (سید) به محشر مادرش زهرا شود
شاعر : سید هاشم ساعی
- یکشنبه
- 17
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 12:43
- نوشته شده توسط
- سید هاشم ساعی
- شاعر:
-
سید هاشم ساعی
ارسال دیدگاه