در فراق یار
آسمان دل من ابر بهار است هنوز
قلب من روی غم هجر سوار است هنوز
بعد عمری که شدم سائل دربار شما
شکر لله که گدای تو ندار است هنوز
گاه گاهی به سرم یاد شما می آید
یاد روی تو در این گوشه کنار است هنوز
پدر و جد و همه ایل و تبارم به فدات
داغ هجر تو در این ایل و تبار است هنوز
لیلی شهر دل بی سر و پایم برگرد
دل مجنون شده ام بر سر دار است هنوز
کی میایی ز پس پرده غیبت آقا
قسمت نای دلم داد و هوار است هنوز
من که آدم نشدم تا برسم خدمت تو
چه کنم این دلم از هجر خمار است هنوز
سروده جعفر ابوالفتحی
- شنبه
- 2
- اردیبهشت
- 1391
- ساعت
- 13:56
- نوشته شده توسط
- جعفر ابوالفتحی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه