مادر حالش وخیمه – درد و بلاش عظیمه
ترسم اینه یه روزی – منم بشم یتیمه
خس خس سینه ی اون کشته منو به والله
خواب نمیاد به چشماش بیداره گاه و بی گاه
شب شده ، بازم میاد صدای آهش
درد اومده انگار سراغش
خرابه حالش ۲
گمونم ، یه بغضی توی گلو داره
توون گریه هم نداره
دل بی قراره ۲
(واویلا وای مادرم وای مادر من)
........................
یه شب پیشش خوابیدم – ناله هاشو شنیدم
خدا میدون دیگه – از زندگی بریدم
مثل قدیما مادر ، نداره اون نشاطی
مدام روی لباشه ذکر عجل وفاتی
یه گوشه ، مادر من شده زمین گیر
جوونه اما اون شده پیر
از زندگی سیر ۲
می سوزه ، لحظه به لحظه توی بستر
بسته یه دستمال به روی سر
تب کرده مادر ۲
(واویلا وای مادرم وای مادر من)
.............................
چشاش ضعیفه انگار – شاید که میبینه تار
راه که میره میبینم – دست میگیره به دیوار
خیر نبینه کسی که تو کوچه راشو بسته
آخه میخونه مادر نمازاشو نشسته
واویلا ، حال و روزش خیلی خرابه
نفس کشیدنش عزابه
دلم کبابه ۲
خدایا ، مادر من خیلی جوونه
نکنه که بره زخونه
پیشم نمونه...! ۲
(واویلا وای مادرم وای مادر من)
شاعر : رضا رسولی
- چهارشنبه
- ۲۷
- اسفند
- ۱۳۹۳
- ساعت
- ۱۴:۹
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا رسولی
ارسال دیدگاه