• شنبه 3 آذر 03

 رضا رسولی

واحد ، بستر _ زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها -( مادر حالش وخیمه ، درد و بلاش عظیمه )

3646
6

مادر حالش وخیمه – درد و بلاش عظیمه
ترسم اینه یه روزی – منم بشم یتیمه

خس خس سینه ی اون کشته منو به والله
خواب نمیاد به چشماش بیداره گاه و بی گاه

شب شده ، بازم میاد صدای آهش
درد اومده انگار سراغش
خرابه حالش 2

گمونم ، یه بغضی توی گلو داره
توون گریه هم نداره
دل بی قراره 2
(واویلا وای مادرم وای مادر من)
........................
یه شب پیشش خوابیدم – ناله هاشو شنیدم
خدا میدون دیگه – از زندگی بریدم

مثل قدیما مادر ، نداره اون نشاطی
مدام روی لباشه ذکر عجل وفاتی

یه گوشه ، مادر من شده زمین گیر
جوونه اما اون شده پیر
از زندگی سیر 2

می سوزه ، لحظه به لحظه توی بستر
بسته یه دستمال به روی سر
تب کرده مادر 2
(واویلا وای مادرم وای مادر من)
.............................
چشاش ضعیفه انگار – شاید که میبینه تار
راه که میره میبینم – دست میگیره به دیوار

خیر نبینه کسی که تو کوچه راشو بسته
آخه میخونه مادر نمازاشو نشسته

واویلا ، حال و روزش خیلی خرابه
نفس کشیدنش عزابه
دلم کبابه 2

خدایا ، مادر من خیلی جوونه
نکنه که بره زخونه
پیشم نمونه...! 2

(واویلا وای مادرم وای مادر من)

شاعر : رضا رسولی

www.emam8.com دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:9
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران