یا حیدر ابوتراب
با دلی غمزده با دیده ی تر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
روبروی حرمت با دو سه سر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
من به خاک قدمت خاک نه، زر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
پدرم هستی و من مثل پسر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
صبح تا عصر، و شب تا به سحر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
با زبانم نه.... من از عمق جگر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
موقع خواب ، به دیوار و به در می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
من پروانه به دنبال شرر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
نام تو میکندم زیر و زبر ، می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
تا که ماند به دلم از تو اثر ، می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
غرق در کوثر تو تا به کمر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
تشنه جام جمت هستم اگر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
از تو بگرفته دلم نور بصر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
من در آسایش و در وقت خطر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
در نظرگاه دل اهل نظر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
ریخت از کنج لبم شهد و شکر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
مثل باد و مه و خورشید و قمر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
در نجف یکدله از اوج هنر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
می پرم در حرمت مثل فنر می گویم
ها علی بشر کیف بشر می گویم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- شنبه
- 22
- فروردین
- 1394
- ساعت
- 2:4
- نوشته شده توسط
- خادم الحیدر(ع)
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه