• سه شنبه 4 دی 03


امام حسین(ع)-شهادت-گودال -( نگرانم بیفتی از مرکب )

2150
4

نگرانم بیفتی از مرکب
روی این سنگ ها خدا نکند
به تنت نیزه ها فرو نروند؟!
تیر، خود را به سینه جا نکند؟
 
کاش می شد که من سپر بشوم
سنگ ها بر دهان تو نخورد
کاش می شد که تیغ بردارم
نگذارم سر تو را ببُرد
 
کاش می شد نیاید این ملعون
کاش پیکار با گلو نکند
کاش بوسه نمی زدم هرگز
که تو را شمر پشت و رو نکند
 
تو بگو خواهرت چه کار کند؟
که سر از پیکرت جدا نشود؟
کاش می شد که چاره ای بکنم
پای مادر به گود وا نشود
 
کاش مادر ندیده باشد که
شمر ملعون نشست روی تنت
کاش اصلا دروغ باشد که
نیزه ای گیر کرده در دهنت
 
هرچه داری خودت بده بهِشان
که نخواهند جست و جوت کنند
پیرهن را خودت بکن از تن
که نیایند زیر و روت کنند
 
کاش جسم تو پاره پاره نبود
که کسی فکر بوریا نکند
کاش می شد خودت تکان بخوری
که تو را نیزه جا به جا نکند
 
جان من را بگیرد ای کاش و
روی نیزه سر تورا نبَرد
هرچه دارم برای زجر، بگو -
معجر دختر تو را نبرد

شاعر : داود رحیمی

  • یکشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 7:13
  • نوشته شده توسط
  • محمد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران