چشای من پر از بارون ، چشای من مثه دریاست
در و دیوار قلب من ، شعلهور از غم مولاست
شبای روضه که میشه ، میون آب و آتیشم
به پای غصههای تو ، آخرش من فدا میشم
صدای غربتت رو یه روز ، میرسونم به گوش همه
تا نفس باقیه میخونم ، مادر بیحرم فاطمه
مادر بیحرم فاطمه
******
چی به روز دلت اومد ، میون کوچهی غمها
وقتی دیدی غریبونه ، مونده مولا تکوتنها
قدت از غصهها خم بود ، نشد اما دلت آروم
اومدی تا بشی مادر ، فدای رهبری مظلوم
جون دادی تو که تا همیشه ، بمونه زنده نام علی
افتخارم اینه مثه تو ، جون بدم در هوای ولی
مادر بیحرم فاطمه
******
به فدای جوونایی ، که مثه تو جوون رفتن
دل بریدن از این دنیا ، عاشق و بینشون رفتن
اونا که تشنهلب رفتن ، به یاد لبهای عباس
چه غریبونه حس کردند ، دم آخر شمیم یاس
رفتن و داغ و حسرتشون ، میمونه توی این دل خون
منِ جا مونده رو مادرم! به شهیدا یه روز برسون
مادر بیحرم فاطمه
******
غروب جمعه مثل تو ، همیشه چشم به راهم من
میون شبهای غربت ، چشم به راه یه ماهم من
ماهی که روشن از نورش ، میشه روز و شب دنیا
میاد و تو همه عالم ، پرچم حق میشه برپا
میاد اون که قرار دلِ ، عاشقای روی زمینه
میاد و صحن آسمونیت ، بنا میشه توی مدینه
مادر بیحرم فاطمه
شاعر : یوسف رحیمی
- پنج شنبه
- 3
- اردیبهشت
- 1394
- ساعت
- 5:41
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
ارسال دیدگاه