خیرت قبول ، دست تو دست بگیر داشت
چشمت عنایتی به من سر به زیر داشت
حاتم نشسته بود که با دست بشمرد ؟
بیت کریم پرور تو چند اسیر داشت؟
دستش شکست بس که حریمت فقیر داشت
لطف خدا میان کمان تو تیر داشت
دستت درست ، روح صغیرم کبیر شد
پس کو برات دیدن شش گوشه ، دیر شد
********
خانم نگاه ، من ز تو جاهی نخواستم
سختی بده ، من از تو رفاهی نخواستم
من راضیم اگر که بریزی دو تکه نان
بودن کنار سفره ی شاهی نخواستم
گفتی : خودت به درد دلم می خوری فقط
من هم به غیر تو که پناهی نخواستم
دستت درست ، کار مرا هم درست کن
این قلب تابدار مرا هم درست کن
*********
قلبم گرفت ، تا زتو گفتم کلام ها
چشمت ندید بعد حسین احترام ها
بانو شنیده ایم که از پشت بام ها
سنگت زدند جمعیت بی مرام ها
نامرد گفت : بچرخید دورشان ....
دورت زدند چرخ ، تمام غلام ها
بعد از حسین ، ام بنین را چه می کنی؟
اشکی که ریخت روی زمین را چه می کنی ؟
*********
بعد از حسین ، سایه ی بر سر نداشتی
پیش رباب ، ساقی و ساغر نداشتی
بهتر بمیرم و ننویسم ، نخوانمش
بعد از حسین تو علی اکبر نداشتی
نامش ببر ، جنازه بگیر از دو دست من
بانو که گفته بود که معجر نداشتی ؟
در زیر آفتاب ، چرا گریه می کنی ؟
با این دل خراب ، چرا گریه می کنی؟
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- چهارشنبه
- 9
- اردیبهشت
- 1394
- ساعت
- 17:25
- نوشته شده توسط
- خادم الزینب (س)
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه