قبل از سخن و هر عملی سینه دریده
حتی خود حق بهر علی سینه دریده
سر را نشکسته است ولی سینه دریده
امروز اگر ربّ جلی سینه دریده
معشوق رسیده است، پس این شوق از این است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
هم رتبه ی آب آمده از عالم بالا
بابای تراب آمده از عالم بالا
پرسید: شراب آمده از عالم بالا؟
فی الفور جواب آمده از عالم بالا:
در عشق، شرابِ علوی ناب ترین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
او یاور یکتای هو الله احد شد
در کعبه ی حق مظهر الله صمد شد
خشنود دل مادر او تا به ابد شد
چون بنت اسد بود و دگر ام اسد شد
او قبله و مقصود همه اهل یقین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
گشتند ملائک همه خرسند به دورش
عشاق رسیدند چو اسپند به دورش
حجاج همه وقت طوافند به دورش
قبل از همه چرخید خداوند به دورش
"حق است علی" حک شده بر عرش برین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
قطره همه ی عمر نگاهش پیِ نهر است
هر نهر امیدش همه در وصلتِ بحر است
"دریاست علی" زمزمه ی صاحب دهر است
بر طبق حدیثِ نبوی علم چو شهر است
فرمود که من شهر و علی باب مدینه است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
تا دید علی دست گدا گشته مشخص
انگشترش از زیر عبا گشته مشخص
پس معنی آیات ولا گشته مشخص
با نور علی نور خدا گشته مشخص
خورشیدِ سماواتیِ ربُ الارضین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
حیدر که رجز خواند عدو بی خبر افتاد
در معرکه دیدند هزاران سپر افتاد
با تیغ دو سر، سر پیِ سر ضربدر افتاد
با شیر خدا هر که در افتاد ور افتاد
پس خصم علی تا به ابد نقش زمین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
تنها اسدالله به خیبر شده فائق
مبهوت شدند آن دو فراری منافق
از واهمه گشتند به هر سو متفرق
جا داشت همان لحظه که طاغوت کند دق
نفرین خدا پشت سر آن دو لعین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
تا هست علی هیبت اسلام بماند
اوهام شیاطین همه ناکام بماند
میخواست دل فاطمه آرام بماند
نگذاشت علی فاطمه گمنام بماند
حیدر همه ی دغدغه اش ماندن دین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
بی مهرِ علی کل عبادات تلف شد
امشب دلم از حب علی پر ز شعف شد
پابوسی سلطان نجف باز هدف شد
هرکس که شبی داخل ایوان نجف شد
با مهرِ علی داخل در حصن حصین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
من زار علیاً بنجف صار سعیدا
و مَضْجَعُهُ لیس مِنَ العرش بعیدا
جِبْریٖلُ یُنادِی بِنِدٰاءٍ لَنْ یَبِیٖدَا:
من مات على حبّ علی مات شهیدا
با حب علی هر جگر پاک عجین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
از شهر نجف راهی دربارِ حسینیم
دیوانه و آواره ی بین الحرمینیم
در کرب و بلا غرق غم و شیون و شینیم
مبهوت نظر بر حرم نور دوعینیم
خاک حرم کرب و بلا نقش جبین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
گفتند حسین از کمرش تیر کشیده
گفتند که از پشت سرش تیر کشیده
قطعا همه ی بال و پرش تیر کشده
زینب به روی تل جگرش تیر کشیده
از قتل حسین است که این داغ به سینه است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
شاعر : محمد جواد شیرازی
- جمعه
- 11
- اردیبهشت
- 1394
- ساعت
- 16:3
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد جواد شیرازی
ارسال دیدگاه