عالم فدای خاک درت یا ابوتراب
هستم اسیر و در به درت یا ابوتراب
امشب ملائکه همگی صف کشیده اند
بهر طواف دور سرت یا ابوتراب
موسی و خضر و یوسف و یعقوب بوده اند
عمری گدای یک نظرت یا ابوتراب
عیسی اگر که معجزه اش زنده کردن است
این گوشه ای است از هنرت یا ابوتراب
"لا فرق بینک...." به خدا غرق حیرتم
رب خوانمت و یا بشرت یا ابوتراب؟!
چشم رسول بوده به هنگام کارزار
بر دست های معتبرت یا ابوتراب
در مدح تو بس است همین قدر گفته اند:
جوشن نداشت پشت سرت یا ابوتراب
بی شک دعای فاطمه در بین جنگ ها
بوده مدافع و سپرت یا ابوتراب
یک تکه استخوان بدهی تا ابد بس است
افتاد اگر به ما گذرت یا ابوتراب
آیند سوی تو همه ی شیعیان به حشر
همچون گدا به دور و برت یا ابوتراب
ما ریزه خوار لطف حسینیم تا ابد
ما سائلیم بر پسرت یا ابوتراب
ذُخرالحسین و پشت و پناهش که بوده است
در کربلا به جز قمرت یا ابوتراب؟
هر بار آمدم به نجف مست گشتم از
فیض زیارت سحرت یا ابوتراب
از بس نخورده است هوای نجف به ما
گردیده ایم خون جگرت یا ابوتراب
ای کاش عاقبت سحری در حریمتان
باشم غلام و رفتگرت یا ابوتراب
هر کس ندیده صحن تو را غصه میخورد
هر کس نرفته کرب و بلا غصه میخورد
شاعر : مهدی قاسمی
- شنبه
- 12
- اردیبهشت
- 1394
- ساعت
- 6:6
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
مهدی قاسمی
ارسال دیدگاه