• دوشنبه 3 دی 03


می سوزم و می سازم -( در آتش مهجوری می سوزم و می سازم )

2550
12

در آتشِ مهجوری،می سوزم و می سازم
با درد وغمِ دوری، می سوزم و می سازم

شمعِ شبِ تنهایم،از عشقِ تو رسوایم
چون عاشقِ رنجوری، می سوزم و می سازم

با دیده ی پر شبنم،در شهـرِ سیاهِ غـم
از غُصّه ی بی نوری، می سوزم و می سازم

مانندِ جوان مُرده،چون لاله ی پژمرده
بِنشسته لبِ گوری، می سوزم و می سازم

شرمنده ام از کارم،از چشمِ گـنهکارم
پنهانی و مستوری، می سوزم و می سازم

والایی و من پستم،بر دامن تو دستم
چون وصله ی ناجوری، می سوزم و می سازم

شاعر : حمیدرضا گلرخی

  • دوشنبه
  • 18
  • خرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 11:7
  • نوشته شده توسط
  • رضا

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران