مرغ حق پر ز تو میخواست عطایش کردی
سائلی، زر ز تو می خواست عطایش کردی
طفل ، مادر ز تو میخواست عطایش کردی
بوسه خواهر ز تو میخواست عطایش کردی
ماه، اختر ز تو میخواست عطایش کردی
چشم ، گوهر ز تو میخواست عطایش کردی
مالک اشتر ز تو میخواست عطایش کردی
فعل ، مصدر ز تو میخواست عطایش کردی
هر چه نوکر ز تو میخواست عطایش کردی
تیغ پیکر ز تو میخواست عطایش کردی
خنجر ، حنجر ز تو میخواست عطایش کردی
شمر هم سر ز تو میخواست عطایش کردی
من فقط ماندم و این خلوتی کشکولم
اشک چشم است شب و روز فقط محصولم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- چهارشنبه
- 20
- خرداد
- 1394
- ساعت
- 7:29
- نوشته شده توسط
- خادم الحسین (ع)
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه