مگو بدن، ز تن جبهه جان در آوردند
به جای اشک، جگر از نهان در آوردند
وطن پر از گل پرپر شده است و عطرآگین
ز دشت لاله ز بس ارغوان در آوردند
شما گروه تفحص به خاک بنویسید
دُر از خزانه این خاکدان در آوردند
زمین ز مین پر و اینان ز من سفر کردند
ز آسمان سر از این آستان در آوردند
همین تبار تبری تبر به دوش شدند
دمار از بت و از بتگران در آوردند
حرامشان که شکمپارگان فرصت جوی
تنور گرم شما بود و نان در آوردند
و من به جیب سر و سر به زیر کاین مردان
چه سرفراز سر از امتحان در آوردند
شاعر : حاج علی انسانی
- چهارشنبه
- 27
- خرداد
- 1394
- ساعت
- 22:3
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه