برگرد آقا کربلا بوی خون میده
دست سر نیزه ها سر تو رو نشون میده
زینب داره جون میده
رقیه ترسیده چقدر رفته تو آغوش عموش
رباب می بوسه بچه شو دست میکشه زیر گلوش
با نویی از رو محملش می خواد که رو زمین بیاد
میگن که اولین نفر یل ام البنین بیاد
امون از دل زینب وقتی که اربعین بیاد
برگرد آقا کربلا میشه قتلگاه
امدن کوفیا چهل هزار نفر سپاه
میکشن تو رو بی گناه
میبدن آبو رو حرم میسوزه قلب مادرت
نذار که شرمنده بشه تو عطفه برادرت
یه خواهری تو خیمه ها میکنه هی خدا خدا
لحظه ی آخر میاره به کهنه پیروهن آقا
امون از دل زینب موقع روضه ی وداع
برگرد آقا در به در میشه دخترت
هلهله میکنن کنار نعش اکبرت
رو نی میره اصغرت
اینجا کفن برای تو میشه یه تیکه بوریا
نذار که زینبت بره محله ی یهودیا
کرب و بلا روز دهم قیامتی به پا میشه
با ضربه ی دوازدهم سر از تنش جدا میشه
- شنبه
- 6
- تیر
- 1394
- ساعت
- 7:20
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه