از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
آن قدر فرشته به زمین آمده انگار
در کل سماوات نمانده است مقیمی
گل های بهشتی است به دستان ملایک
در شهر از این واقعه پیچیده شمیمی
از طایفه ی نور خودش نور علی نور
با نور رسیده است کریمی به کریمی
او آمده تا دل ببرد با دو سه لبخند
در بین زمین باب کند لحن صمیمی
او آمده دستی بکشد از سر لطفش
تا پاک کند از سرمان گرد یتیمی
چه خوب و چه بد پیش حسن فرق نداری
در لقمه ای از سفره ی او نیز سهیمی
شرمنده ی آقای کریمان که ندارد
جز سنگ نشان و دو وجب خاک حریمی
شاعر : امیر علی سلیمانی
- چهارشنبه
- 10
- تیر
- 1394
- ساعت
- 7:23
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
امیر علی سلیمانی
ارسال دیدگاه