یه نظر کن به منِ بی سر و پا
جونِ حیدر پادشاهِ لا فتی

عمریه خادمِ روضه هات شدم
جونمو بگیر میونِ روضه ها

ضربانِ قلبِ من حسین حسین
به خدا دوسِت دارم قدِ خدا

زائرای کربلا بهم میگن
حرمت بهتره از سعی و صفا

شبای جمعه حرم قیامته
زائرات میشن تمومِ انبیاء

وقتی بی قرار کربلا میشم
همه دم میرم پیشِ امام رضا

دستامو گذاشتی تو دستِ خودت
چقدر مهربونی تو پادشاه

پر و بالم و شکونده معصیت
کی جدام میکنی از بندِ گناه؟

دوست دارم پر بگیرم تو آسمون
مثِ کفترای صحنِ کربلا

منصبِ نوکری دادی تو به من
من از الطافِ تو ممنونم آقا

منو کشته تیغ و شمشیرِ عدو
منو کشته ساربونِ بی حیا

دست و پا نزن جلوی خواهرت
دست و پا نزن میونِ قتلگاه

مادرت ناله و شیون میکنه
تا که میشه سرت از قفا جدا

یه طرف رأس پدر به روی نی
یه طرف دست عموی با وفا

یه طرف گهواره ی طفلِ رباب
یه طرف گوشواره های دخترا

یه طرف عمه ی صاحبَ الزمون
یه طرف آتیش گرفته معجرا

یه طرف داره میباره آسمون
یه طرف یه دختری غرقِ نوا

یه طرف رأسِ پسر دستِ عدو
یه طرف رأس پدر به نیزه ها

آسمون دل بی قراره همه دم
وقتی میگه دختری عمو بیا

کاش یه شب مثالِ اون رسول ترک
بشم اقا سگِ دورِ خیمه ها

منو راه دادی خودت به روضه ها
اخه من روضه نرم برم کجا؟

تا که ما بخونیم از کرب و بلا
بخدا داده خدا به ما صدا

اشکای تو روضه ها دُرّ و گهر
میخری اشکامونو روزِ جزا

همه میگن که تو فوق العاده ای
باَبی انت و امّی صنما

شما ما رو با خدا کردی آقا
هر چی دارم همه قربون شما

یا حسین مرده رو زنده میکنه
یا حسین ذکرِ تمومِ شهدا

خون تو نام خدا رو زنده کرد
‌تو شدی تا به ابد خونِ خدا

کشتی نجات ما سوی شدی
همه بینوا ولی تو نا خدا

قسمت میدم به جونِ مادرت
نکنی منو ز اکبرت جدا

منو عاقبت بخیر کن آقا جون
دوست دارم بشم به راهِ تو فدا

دوست دارم غرق به خون بشم برات
دوست دارم پر بگیرم با یک نگاه

دوست دارم بی سر و سامونت بشم
دوست دارم قربونی شم توی عزا

دوست دارم پر بکشم تا به خدا
دوست دارم از این قفس بشم رها

دوست دارم بیای به وقتِ مردنم
دوست دارم بیای ملاقاتِ گدا

شاعر : سیروس بداغی