• دوشنبه 3 دی 03

 محمود ژولیده

اشعار مناجات با خدا و شب قدر -( ای بنازم رحمتت کز دیده بارانی گرفت )

3398
2

ای بنازم رحمتت کز دیده بارانی گرفت
در دلم شبهای احیایت چه طوفانی گرفت
اشکها بارید و قدری قلبها آرام شد
صیقلی شد سینه ها و خوب مهمانی گرفت
تیرگی های ضِلالت همچنان مغلوب ماند
سینۀ اهل هدایت فیض نورانی گرفت
هر دلی که پا به روی نفسِ شیطانی گذاشت
در همه رفتارها حالات رحمانی گرفت
باز هم از رحمتت تطهیر شد دلهای ما
از نگاه بخششت آیات ربّانی گرفت
صدقِ نیّت بهترین زینت برای مومن است
پاکدل اعمال صالح را به آسانی گرفت
کور دل آنکس که بر ((لاتقنطوا)) هم دل نداد
هرکه شد مأیوس کِی زین درد درمانی گرفت
هرکه شد بخشنده می بخشد خطای این و آن
ای خوش آن دستی که دستان مسلمانی گرفت
آنکه نیت کرد امام خویش را یاری دهد
این هدایت را یقین از ماه قرآنی گرفت
عهد ما این بود: ما یار ولایت می شویم
آخر ای دل حیدر از ما عهد و پیمانی گرفت
عهد ما آمادۀ روز شهادت بودن است
دین هر از گاهی ز اهل درد قربانی گرفت
یاد آن دروازه قرآنهای نورانی بخیر
آن زمانی که ز دست ما چه یارانی گرفت
بازهم سربند می بندیم یا نعم الامیر
کربلایی عهد می بندیم یا نعم النصیر

شاعر : محمود ژولیده

  • یکشنبه
  • 14
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 6:56
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



محمدعلي ساكي

شب قدرو توبه
اي غافر مستعان ذوالعرش بصير
با شوق به سويت آمدم ، اما دير

سوگند تو را به حق اولاد علي
دراين شب قدر توبه ام را بپذير

یکشنبه 14 تیر 1394ساعت : 09:37

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران