( یار همنوازم ، سوی تو پر گشایم
دیده ام به رویا ، که سوی تو بیایم ) 2
فرق من شکسته / نشسته / خون دلم به فرق سر
یار قد کمانم / جوانم / امشب بیا مرا ببر
بین موج غم ها / ز غم ها / ببر مرا ای ساحلم
تا که گردد آخر / به جنت / دیدار محسن حاصلم
( ای مه بدر من ، در شب قدر من ) 2
آمده پایان جدایی 2
( در میان بستر ، با اشک دیدۀ تر
پیش چشم زینب ، تا آسمان زنم پر ) 2
کوفه قاتلم شد / دلم شد / مثل مدینه پر ز غم
یاد کوچه هایش / جفایش / در شعله درب حرم
کس نداند ای جان / به دوران / با من چه کرده ماتمت
پر گشودم اکنون / چه دلخون / کشته مرا داغ غمت
( ای گل یاس من ، اوج احساس من ) 2
بهر استقبالم آیی 2
شاعر : محمد مبشری
- پنج شنبه
- 18
- تیر
- 1394
- ساعت
- 6:47
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه