من از اين داغِ نفس گير چه بايد بكنم
در غـمِ غربـتِ تقدير چـه بايد بكنم
به رويِ دستِ من اي آيهي مُزََّمِّلِ من
بـا گلويِ شـده تفسير چه بايد بكنم
مـاهيِ تُنگِ تَلَّظي، سـرِ قلاب شده
با لبِ خشكِ تو درگير، چه بايد بكنم
سه لبِ تير شده در گلويِ كوچكِ تو
بـاعثِ اين همه تغيير چه بايد بكنم
حرمله خيـر نبيند چقدر زود گرفت
عـوضِ مادرت از شير چه بايد بكنم
جگرِ سوخته از شرمِ تو و رويِ رباب
شده از ديده سرازيـر چه بايد بكنم
دست و پا مي زدي و تويِ دلم مي گفتم
با تكان خوردنِ اين تير چه بايد بكنم
از خجالت جگرم سوخت، لبت قند، نخند
تـا ببينم كه مـنِ پير چـه بايد بكنم
سرِ تـو بند به مويـي شده حالا با اين
زخمِ اندازهي شمشير چـه بايـد بكنم
سـرِ تشييع غـريبـانهي تو زيـرِ عبا
شـدم از آبـرويـم سير چه بايد بكنم
شاعر : علیرضا شریف
- دوشنبه
- 22
- تیر
- 1394
- ساعت
- 8:50
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
علیرضا شریف
ارسال دیدگاه