• دوشنبه 3 دی 03


متن مناجات با امام حسین (ع) -( گـذرِ ثانيه هـا هر چه جلوتر مي رفت )

3203
3

گـذرِ ثانيه هـا هر چه جلوتر مي رفت
بيشتر بينِ حرم حوصله اش سر مي رفت
بُغض مي كرد يتيمانه به خود مي پيچيد
در عسل خواستن آري به برادر مي رفت
تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـي زد
با گلِ اشك به پا بوسيِ مـعجر مي رفـت
ديـد از دور كه سر نيزه عمـو را انداخت
مثـلِ اِسپند به دلسوزيِ مَجمر مـي رفت
ديـد از دور كه يـوسف ز نـفس افتاد و
پنجه­ي گرگ به پيراهنِ او وَر مي رفـت
رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه
يـازده سـاله چه مـردي شده مـاشااله
                         ***
ديد يـك دشت پِـيِ كُشتـنِ او آمـاده
تير و سر نيزه و سنگ از همه سو آمـاده
ديد راضي است به معراجِ شهادت برسد
مطمئن است و به خون كرده وضو آماده
آه، با كُنده­ي زانو به رويِ سينـه نشست
چنگ انـداختـه در طرّه­ي مو، آمـاده
هيچكس نيست كه پايش به سويِ قبله كِشد
ايـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده
ترسشان ريـخته و گـرمِ تعـارف شده اند
خنـجـر آمـاده و گـوديِ گلـو آمـاده
بازويـش شـد سپرِ تيـغ و به لـب وا اُمّاه
يـازده سـاله چه مـردي شده مـاشااله

                 ***

زخـم راهِ نفسِ آيـنـه در چنگ گرفت
درد پيچيد و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت
استخوان خُرد ترك، دست شد آويز به پوست
آه از اين صحنه­ي جانسوز دلِ سنگ گرفت
گوهـرش را وسـطِ معـركه­ي تاخت و تاز
به رويِ سينه­ي پا خورده­ي خود تنگ گرفت
با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو
مزدِ مشتاقيِ خود خوب از اين جنگ گرفت
بـاز تير و گلـو و طفل به يـك پلك زدن
باز هم چهره­ي خورشيد ز خون رنگ گرفت

شاعر : علیرضا شریف

  • دوشنبه
  • 22
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 8:53
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران