همه هست ارزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به ارزویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سرخم می سلامت شکند اگر سبویی
قربون چشم خیس بارونت اقا
می میرم با دیدن پلک لرزونت اقا
شال سیاهت پرچم ماه غمه
سینه ی پر درد من خیمه ی محرمه
میدونم که ماتم داری میدونم که گرفتاری
منو تنها نگذاری اقام اقام ای اقام
بی تو می میرم ای لیلای صحرا گرد
سخته بی تو زندگی ای جان زهرا بر گرد
رشته ی عشقو من از تو نمیبرم
اخر یه روزی اقا من دردت میخورم
همین روزا که گریونی برات میشم یه قربونی
با چشمای بارونی اقام اقام ای اقام
شد ماه گریه مولا گریونه امشب
نوحه ی عالم شده امون از دل زینب
ناله ی زهرا غریب مادر شده
ماه سینه زن های ارباب بی سر شده
فدای لب های پاره ات فدای طفل و گهواره ات
دختر های آواره ات اقام اقام ای اقام
کوفه نامرده کوفه بی عار و درده
کوفه بد قولی کرده
ای کاش اقام بر گرده
می ترسم اقا از پای پر ابله
تیره ای سه شعبه رو دیدم دست حرمله
دلم خونه دلم خونه
پریشونه پریشونه
مسلم روضه میخونه
کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد
کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد
یکنفر هست پر از سوز پر از یازینب
تک وتنها ست و در ناله که تنها زینب
به لبش هست میا اه میا با زینب
داد از این کوفه از این شهر از اینجا زینب
آه از امروز ولی وای ز فردا زینب
آخرین لحظه ی او بود دعا کرد و گریست
ظرف خونین شد و از دست رها کرد گریست
روی خود را به سوی کرب وبلا کرد و گریست
بدنش تا به زمین خورد صدا کرد و گریست
داشت با گریه مناجات خدا یا زینب
عرق شرم من از آمدنت خونین است
ننگ بر کوفه که هر بیعتشان ننگین است
غم صدکوچه ی بن بست عجب سنگین است
سرم از سنگ شکسته است و سرم پایین است
به من آتش زده اینجا چه کند با زینب
دارم امید که کار تو به اینجا نکشد
می کشم داغ تو تا اهل تو آن را نکشد
کار زینب به تماشا به تماشا نکشد
یا برای سر تو کار به دعوا نکشد
وای از کوفه و از چشم چران ها زینب
کوفه اخر ته گودال مرا گیر انداخت
دست گرمی به سویم حرمله هم تیر انداخت
به زمین ضربه ی نامرد کمان گیر انداخت
بعد بر بازوی من حلقه ی زنجیر انداخت
بعد من نوبت گودال تو انجا زینب
به زمین خوردم و دیدم به زمین می افتی
بین صد حلقه ی نیزه به کمین می افتی
می کشی تیر ز پشت از سر زین دمی افتی
سر یک شیب تو با زخم جبین می افتی
تکیه بر نیزه دهی تا که مبادا زینب
رسمشان هست که از آمدنت دم بزنند
بعد با هر دم تو ضربه دما دم بزنند
بعد از ان دوره کنند و همه با هم بزنند
بعد بر دخترکت سیلی محکم بزنند
روی نیزه سر تو زیر قدم ها زینب
- چهارشنبه
- 21
- مرداد
- 1394
- ساعت
- 7:25
- نوشته شده توسط
- دلاور
ارسال دیدگاه