تو صدات دعوت وشرمنده از این تاخیرم
تو هیاهوی زمونه با خودم در گیرم
نفسم خس خسه وقتی که زیر پا مونده
هوای دنیا چه سنگینه دارم می میرم
باید اول دلو پیش قدم کنم
باید این فاصله ها رو کم کنم
تا تو یک بار منو قابل بدونی
بتون پر چمتو علم کنم
میره هر کس که دلش رفتنیه
تو دلش رازای نا گفتنیه
شب جمعه حرمش دیدنیه دیدنیه
----------------
یه شکسته پرم و تو هوس پروازم
بی صدا موندم و شد بغض گلو اوازم
حالا که از حرمت دورم و نزدیک غمم
یه حرم تو دلم از جنس غمت میسازم
اومدم تا که برات گریه کنم
زیر خاکم به هوات گریه کنم
بغض این ده شبه همراهمه تا
واسه خشکی لبات گریه کنم
دل من وقف هوای حرمه
همیشه سائل لطف و کرمه
شب وروز گریه برای تو کمه
-------------
واسه خشکی لبات عمریه که میبارم
می بارم تا کمی از بار غمت بردارم
میشه بارونی هوای چشای دور از تو
دلمو تا که به دست غم تو میسپارم
بای اونقد بشینم به پای تو
تا بتونم که بشم فدای تو
همه ی دردو غمت برای من
اقا جون اشک چشام برای تو
تو روضه ات نوکرت پر میگیره
رخصت از حضرت مادر میگیره
دوباره گریه رو از سر میگیره
- پنج شنبه
- 5
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 14:57
- نوشته شده توسط
- امیر حسین
ارسال دیدگاه