یادته ناله ی غریب مادت
برات بمیره خواهرت برات بمیره خواهرت
خنجرو از قفا گذاشت رو حنجرت
برات بمیره مادرت برات بمیره مادرت
وقتی دیدم که باغرور زلف سیات تو دستشه
بلند صدا زدم دیگه رمق نداره بسشه
قراره دیگه حرمت خیمه هامون شکسته شه
حیسن وای
حسین وای
از وقتی رفتی توی دنیا اسیرم
برات بمیره خواهرت برات بمیره خواهرت
یادته گفتی معجرو سفت بگیرم
برات بمیره مادرت برات بمیره مادرت
وقتی که شمر باگودی گلوی تو بازی می کرد
**********
شمر روی سینه اش بنشسته بود
استخوان هایش همه بشکسته بود
**********
- پنج شنبه
- 5
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 18:11
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه