اگر چه اسیرم به غفلت رسد لطف مولا به دادم
ز جان شکر حق را بگویم که در بند عشق جوادم
شدم مرثیه خوان دلبر به سوز و به آه و به زاری
به یاد امام غریبم شده اشکم از دیده جاری
به قلبم فتاده شرار عزایت
جوادُ الائمه بمیرم برایت
واویلا واغربتا...
بگویم ز مظلومیِ تو به غربت زدی ناله ها ، آه
چه گویم چه گویم چه گویم به حجره زدی دست و پا ، آه
عیون جمیع ملائک برای شما گریه کرده
به عرش برین فاطمه (س) در عزای شما گریه کرده
کنیزان به شادی و آن هلهله ها
شده خون به قلبِ پریشان زهرا (س)
واویلا واغربتا...
تنت بر روی بام خانه و بر روی آن سایه افتاده
در این روضه خوانی جانم کنم از غم کربلا یاد
بگویم ز داغ امامی که در قتلگه لاله تن بود
و در تابش نور خورشید تن بی سرش بی کفن بود
شده جان عالم ازین غصه بر لب
سلام خداوند به سالار زینب
یا حسین یابن الزهرا (س)
- یکشنبه
- 22
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 5:55
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه