دمی روبرویم بمان تا
تماشاکنم قامتت را
که تالااقل ان یکادی
بخوانم بران قدوبالا
بمان ای همه شوق وذوقم
که دلتنگ پیغمبرم من
که سخت است وتلخ است وسنگین
زدیدارتودل بریدن
علی جان علی جان بروسوی میدان
شده عیدقربان شده عیدقربان
الوداع علی اکبر علی اکبر علی اکبر
*************
خدایاتواینک گواهی
که من می فرستم به میدان
همه خاطرات خوشم را
به سوزدل وچشم گریان
رخش اینه دارزهرا
قدو قامتش مثل حیدر
سخن گفتنش خلق وخلقش
یکایک شبیه پیمبر
خدایادراین دشت رودجانم ازتن
سوی این همه گرگ رودیوسف من
الوداع علی اکبرعلی اکبر علی اکبر
*************
تحمل کن این تشنگی را
یل خسته ی تشنه کامم
که ابی بجز اشک حسرت
نمانده دگردرخیامم
خدایا مبادا که اسبش
کنون گم کند راه خودرا
رودسوی اردوی دشمن
شود سرومن اربا اربا
من ودیده ی ترتو وحرف اخر
لبم گشته سیراب زدست پیمبر
الوداع علی اکبر علی اکبر علی اکبر
- یکشنبه
- 22
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 7:11
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه