یک نفر بین حجره ، ناله زند ای وای
یاد مادر فتاده ، گریه کند های های
مسموم از جفا شد ، جامش پربلا شد
همچون جد عطشان ، لب تشنه فدا شد
یا جوادالائمه باب الحوائج
******
ای خدا دارم از این غصه به نزدت گله
همسرش پشت درب حجره کند هلهله
سمی در دل جام ، ریزد آن سیه کام
بنهاد آن سیه رو ، جسمش بر روی بام
یا جوادالائمه باب الحوائج
******
کاظمینت اماما ملجأ روح و دلم
عشق تو شد سرشته تا به ابد با گلم
تو عین صفایی ، مظهر سخایی
عشق من تو هستی ، چون ابن الرضایی
یا جوادالائمه باب الحوائج
- یکشنبه
- 22
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 15:2
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه