پناه حرم تا رفتی از برم
شمد و سنان و حرمله
حلقه زدند دوروبرم
افتاد تو شلوغیا
چادرم از رو سرم
لگد زدند به پیکرم
سنگ عدو خورد به سرم
خم شده اینقدر کمرم
تنهام نذار من خواهرم
برادم حسین برادرم
*******
پناه حرم تا رفتی از برم
خیمه به خیمه دنبال زینت و زیور اومدن
حتی پی گهواره ی علی اصغر اومدن
وقتی حرم اتیش گرفت بال و پرم اتیش گرفت
داداش نبودی ببینی موی سرم اتیش گرفت
برادرم حسین برادرم
********
غروب غمه پر از ماتمه
ز خیمه خواهر اومده میگه برادر منه
میون خون توی گودال صدای پای مادره
زینب و تازیانه ها حمله ی وحشیانه ها
زینب و جسم غرق خون ضربه ی بی بهانه ها
برادرم حسین برادرم
- شنبه
- 28
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 13:51
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه