شاخه ی شمشادحرم
امانت برادرم
عموچقدرگفتم نرو
قسم دادی به مادرم
حالا ببین مضطرم و
عزاگرفته حرم و
حالاببین دم حرم
گریه های خواهرمو
به زیرلب همش میگه حسنموکشتند
چرازینب همش میگه حسنموکشتند
وای حسین حسنموکشتند
شاخه ی شمشادحرم
توبودی مثل پسرم
حالا نمی دونم چطور
توروبه خیمه ببرم
داره می سوزه جگرت
بارون تیرروی سرت
یادته تابوت بابات
شدی شبیه پدرت
تادیدمت ناله زدم حسنموکشتند
بااشک وگریه اومدم حسنموکشتند
وای حسین حسنموکشتند
- شنبه
- 28
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 17:25
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه