در ره دين و قران ميروم سوي ميدان
جتباي خيامم اي عمو جان
حاجتم را ميگيرم در رکابت ميميرم
از عسل هم شيرين تر شد تقديرم
اي عموي وظلومم يابن الزهرا يابن الزهرا
**********
زرم کوبنده کردم فتح يابنده کردم
شیر جنگ جمل را زنده کردم
بی زره من را دیدند نقل سنگی پاشیدند
روی جسمم با مرکب میچرخیدند
ای عموی مظلومم یابن زهرا یابن زهرا
********
ناتوانم بگویم الوداع ای عمویم
بس که پا خورده ایجا در گلویم
کوله بارم را بستم بر شهیدان پیوستم
با بقیه حالا من هم قد هستم
ای عموی مظلومم یابن زهرا یابن زهرا
- دوشنبه
- 30
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 5:33
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه