کنم نوحه خوانی دمادم
به آه دل و سوز سینه
رسد بوی درد و غریبی
رود کاروان از مدینه
زده آتش این شعله ی غم
دل خسته ی عاشقان را
مدینه بپرس از امامت
کجا می بری کودکان را
شبانه زند دل
به دریای غمها
زند ناله زهرا
واویلا واویلا
لبیک یا ثارالله...
مدینه ببین این دل شب
که چشم همه گشته گریان
چه زیبا روند این غریبان
به سوی منا بهر قربان
روند این غریبان به جایی
که محشر به پا گردد آنجا
لب ِ تشنه در اوج غربت
سر از تن جدا گردد آنجا
بسوزد بسوزد
تمامی ِ دلها
چه ها میشود
باعزیزان زهرا
لبیک یا ثارالله...
همین قافله روزگاری
شود خسته جان از اسارت
به دستان اطفال و زنها
بیفتد طناب اسارت
به این روضه ها تا قیامت
بخوان نوحه ی غم مدینه
سری بین بزم شراب و
خورد بر لبش چوب کینه
ز چوب جنایت
خورد لطمه بر لب
کند گریه زهرا
زند ناله زینب
واویلا واغربتا...
- سه شنبه
- 31
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 16:51
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه