مدینه امامت کجا میرود
در اوج غم وغصه ها میرود
به احیای دین در مسیر خدا
سوی وادی کربلا میرود
دل ما بُود بر ولایش اسیر
امیری حسین ٌ و نعمَ الامیر...
بُود زینب از این سفر خونجگر
گواهم بُود ناله و چشم تر
رسد ناله ی قد کمان مادری
که پهلو شکسته شده پشت در
غمش زد شرر بر صغیر و کبیر
امیری حسین ٌ و نعمَ الامیر...
به گردون رسد ناله و نوحه ها
امان از غم و سوز این روضه ها
حسین،میشود آخر ِ این سفر
سرش چون هلالی روی نیزه ها
کفن میشود در میان حصیر
امیری حسین ٌ و نعمَ الامیر...
پی یاری راه قرآن و دین
ز مرکب شود تشنه نقش زمین
سرش میشود بین مقتل جدا
به دستان شمر و سنان لعین
شود عترت پاک طاها اسیر
امیری حسین ٌ و نعمَ الامیر...
- سه شنبه
- 31
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 16:56
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه