من معجری ندارم تو دیگه سر نداری
من گوشواره ندارم تو انگشتر نداری
ای بی کفن مادر نداری
بدنت مونده روی صحرا
کسی نیست خاکت کنه اینجا
میرسه از گوشه ی گودال
صدای گریه های زهرا
حسین وای وای وای وای وای
**********
می خوام اروم بگیرم اما بگو چه جوری
این اولین شبی یه که از زینب تو دوری
وای بمیرم کنج تنوری
امون از این شام غریبون
دل زینب در تب و تابه
سر شیر خوار روی نیزه
جلوی چشمای ربابه
حسین وای وای وای وای وای
*********
زینب باید با داغت بسوزه و بسازه
به قتلگاه رسیدن برا تشییع جنازه
ده تا سوار با نعل تازه
چیزی از پیکرت نمونده
پیرهت هم رفته به غارت
غرت الله چشم تو روشن
زینبو میبرن اسارت
حسین وای وای وای وای
- پنج شنبه
- 2
- مهر
- 1394
- ساعت
- 6:55
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه