قدتودرخون نشسته قدمن ازغم شکسته
اشک توازچشم خونباراه من ازقلب خسته
مشک وعلم برخاک افتاد
دست قلم برخاک افتاد
تیره شده روزم ای وای
ماه حرم درخاک افتاد
ازخاک وخون دلدارم
دستت رابرمی دارم
برچشمانم بگذارم
علی العباس واویلا
بعدتوای تکیه گاهم شعله کشد ازدل اهم
درتب دلواپسی هامانده به خیمه نگاهم
شد ز غم زینب زینب
روزدلم تاروتیره
چشم همه لشکرای وای
سوی حرم گشته خیره
ضرب سیلی واویلا
روی نیلی واویلا
علی العباس واویلا
**********
- جمعه
- 3
- مهر
- 1394
- ساعت
- 13:52
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه