• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم نعمتی

شعر عید غدیر خم -( روی لب گفتند بخٍ یا علی )

2113
1

روی لب گفتند بخٍ یا علی
زیرلب گفتند حرفی با علی

حال بر دست پیغمبر شاد باش
بعد از آن آماده بیداد باش

آنکه اول بهر بیعت می دوید
نقشه ی قتل پیغمبر را کشید

عقده بدر و احد ابراز شد
فتنه ای با نام دین آغاز شد

وقت آن شد تا سوابق روشود
روی اصلی منافق روشود

مردم از راه حقیقت گم شدند
شاخه های گل همه هیزم شدند

در بهشت قرب  احمد آمدند
درمیان خانه زهرا را زدند

دستهایی که به روی دست بود
خالق هستیِ هرچه هست بود

با عمامه دورگردن بسته شد
امت واحد هزاران دسته شد

ناله  زهرا ی اطهر می رسید
خویش را دنبال  حیدر می کشید

بوسگاه  مصطفی آتش گرفت
فاطمه سرتا به پا آتش گرفت

چادر ی که برتر از سجاده بود
زیر پای این و آن افتاده بود

فاطمه می گفت  بابا می زدند
مرتضی می گفت زهرا می زدند

شاعر : قاسم نعمتی

  • جمعه
  • 10
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 1:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران