دلم گرفته مادر از قلب سنگ کوچه
نمیشه رد بشیم از مسیر تنگ کوچه
ما رو نـداره باور این دشمن پـیـمـبـر
کاشکی بابام علی بود راها رو بسته مادر
از آل حیدر این بی وفـا عقده داره
مادر می ترسم دستای سنگینی داره
پاشو و گرنه جون میدم
راه و بهـت نشون میدم
چادرتو تکون میدم
*****
چیزی نمونده مادر از ضربه هاش بمیری
قبـاله ی فـدک رو نمی شه پس بگیری
به سمـت خونه برگرد حـیا نداره نامرد
از رو زمین بلند شو داری می میری از درد
کور میشدم کاش چی اومده وای به سرت
شـرمنـده ام من خــاکی شــده بال و پرت
پاشو و گرنه جون میدم
راه و بهـت نشون میدم
چادرتو تکـون میدم
شاعر : محسن طالبی پور
- شنبه
- 11
- مهر
- 1394
- ساعت
- 16:9
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه