فراق پیامبر (ص)
خزون شده بهارم از غصه ی فراقت
آروم نمیشه قلبم مرهــم نـداره داغت
دوبــاره بــی قـرارم هــوای گریه دارم
هی از نفس می افتم کاشکی نبینه یارم
بـا این هـمـه درد بـعـیـده زنــده بمـونم
چند وقـتـه بـابـا عجل وفاتی می خونم
بابا شکست بال و پرم
خون میره از چشم ترم
دلنگرون حیدرم
******
رفتی وتنها مونده حیدر میون غربت
اینا نگه نداشتن بابا یه روزم حرمت
سقیفه برپا کردن خون به دل ما کردن
قلباشونو اسیر حـاجت دنیا کردن
قرار گذاشتن رو حق ما پا بزارن
اهل مدینه علی رو تـنـهـا بزارن
بابا شکست بال و پرم
خون میره از چشم ترم
دلنگرون حیدرم
شاعر : محسن طالبی پور
- شنبه
- 11
- مهر
- 1394
- ساعت
- 16:21
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه