قلبم و از جا نکن حرفی ز رفتن نزن
دلشوره دارم من برات
دارم می خونم از چشات
می خوای بری جونم فدات
می خوام فقط نگات کنم دلم ازت سیر نمی شه
پیر شدی داداش هیچ کسی که یه شبه پیر نمی شه
نرو برادر ، بدون خواهر
اینجا منو تنها ، نزار غریب مادر
غریب مادر
******
میاد هیاهوهاشون صدای شمشیراشون
دور و بر خیمه ی ما
خیلی زیادن کوفیا
داداش می ترسم به خدا
ای راحت اهل حرم کم نشه سایت از سرم
اگه نباشی سرمو زیر پر کی ببرم
بزار بگردم ، دور سر تو
گریه نکن ، هنوز نمرده خواهر تو
غریب مادر
******
دیدم ، توی رویاهام کنارگودال تنهام
دیدم شدی شیب الخضیب
افتادی رو خاکا غریب
صحرا گرفته بوی سیب
دیدم که زیر خنجری جسم تو پرپر می زنه
مادر داره تو قتلگاه ، بر سینه و سر می زنه
جلوی چشمم سرت جدا شد
باور نمی کردم ، سرت به نیزه ها شد
غریب مادر
شاعر : محسن طالبی پور
- یکشنبه
- 12
- مهر
- 1394
- ساعت
- 8:35
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه