کنج زندان بلا به غم اسیری
زیر لب دعا میکردی که بمیری
دست و پای تو ، بسته به زنجیره
مادرت روضه ، برا تو میگیره
زخمی شده چرا ، آقا بال و پرت
بی تاب تو شده ، معصومه دخترت
روحی لک الفدا
******
بسته دستای تو رو دشمن کافر
تن پاک تو شده نحیف و لاغر
نه توون داری ، بی کس و بی یاری
تو قفس ذکر ، خدا به لب داری
بارون می باره از ، گوشه ی چشم ترت
بی تاب تو شده ، معصومه دخترت
روحی لک الفدا
******
اگه آقا به شما شده جسارت
بخدا دختر تو نرفت اسارت
واسه ی زینب ، دل تو می سوزه
ولی راس تو ، نرفته بر نیزه
با یاد کربلا ، تو گریه میکنی
شب تا سحر شده ، کارت سینه زنی
روحی لک الفدا
شاعر : هاشم محمدی آرا
- یکشنبه
- 12
- مهر
- 1394
- ساعت
- 12:52
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
هاشم محمدی آرا
ارسال دیدگاه