فرقت دو نیم و دو دستت جدا شد
ذکر تو ادرک اخا یا اخا شد
دیدم که تیری به چشمت نشسته ، مشک تو بی آب و قلبت شکسته
آه ، تویی تو تمام امیدم
آه ، تو را تا که دیدم خمیدم
ای حسین جان
******
بی تو غریبم ندارم سپاهی
بر خیز و بر غربتم کن نگاهی
سقای طفلان علمدار لشگر ، برخیز و رو کن به خیمه برادر
آه ، ز داغت قدم شد کمانی
آه ، عدو می کند شادمانی
ای حسین جان
- یکشنبه
- 12
- مهر
- 1394
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه