از نفس افتاد ، ماه انجمن
در موج خون ناله زد یتیم حسن
عمو حسین جان
******
ماهم ولی شد ، از خون رخم رنگ
از بارش تیر ، از بوسهی سنگ
در چنگ قاتل ، باشد گیسویم
تا نفس دارم عمو عمو میگویم
عمو حسین جان
******
در زیر سمّ ، اسب عدویم
رسیدم آخر ، به آرزویم
دست و پا زنم ، زیر دست و پا
ای عمو! جان کندنم دارد تماشا
عمو حسین جان
******
شکسته سینه ، پارهپاره تن
دیدنی شده ، سرو قدّ من
نیزه و لاله ، سنگ و آیینه
صحرا به صحرا پر شد بوی مدینه
عمو حسین جان
شاعر : میثم مومنی نژاد
- سه شنبه
- 14
- مهر
- 1394
- ساعت
- 6:39
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه