بخواب آروم جون ، پُره چشام از ابر غم
میری و بارونی میشم ، وای وای وای
حرارت داری و ، داره میره بالا تبت
تشنه ای و خشکه لبت ، وای وای وای
وای ، نمونده نه آبی نه شیری
وای ، لبت از عطش شد کویری
وای ، امان از غریبی
******
رو دستم بودی و ، سه شعبه ای از راه رسید
حنجرت و از هم درید ، وای وای وای
تبسم میکنی ، ازت خجالت میکشم
ای کودک دردی کشم ، وای وای وای
وای ، جواب رباب و کی میده
وای ، با این حلق از هم دریده
وای ، امان از غریبی
شاعر : ابوالفضل آلوئیان
- چهارشنبه
- 15
- مهر
- 1394
- ساعت
- 5:56
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
ابوالفضل آلوئیان
ارسال دیدگاه