(ا) الا مولایِ مه رویان کجایی
(ب) بگو مولا نجف یا کربلایی
(پ) پریشانم ، به داغت مبتلایم
(ت) تو بر انسان و ایمان رهنمایی
(ث) ثنایت باشد آقا افتخارم
(ج) جوانم زانکه اربابم شمایی
(چ) چرا من دل ببندم بر دو دنیا
(ح) حریصم تا به بالینم بیایی
(خ) خدامحور ،خدا باور ، خدا رو
(د) دعا کن بهرتان باشم فدایی
(ذ) ذلیلم غم نصیبم بی قرارم
(ر) رئوفی مهربانی با خدایی
(ز) زبان در وصفتان باشد ثنا گو
(ژ) ژغاره میکشم از دل کجایی؟
(س) سر و جانم فدایت باد مولا
(ش) شما بر دردِ بیماران دوایی
(ص) صفا اندر صفا بردم ز نامت
(ض) ضِیاءُالدینِ ما خود با صفایی
(ط) طراوت میدهد نامت به دلها
(ظ) ظَهیرُالدین والدنیای مایی
(ع) عوالم را تو مولایی به واللّه
(غ) غریب اما تو همچون مرتضایی
(ف)فدایت میکنم الساعة جان را
(ق) قیامت میکنی،مشکل گشایی
(ک) کرم فرما ببخشا نوکرت را
(گ) گر آقا جان از او دیدی خطایی
(ل) لبم را دور کن از غیرِ نامت
(م) منور کن دلم را با دعایی
(ن) ندارم جز تو باللّه من کسی را
(و) و شادم در دلم فرمانروایی
(ه) همین باشد (بداغی) را سعادت:
(ی) یگانه شغلِ او باشد گدایی
شاعر : سیروس بداغی
- چهارشنبه
- 15
- مهر
- 1394
- ساعت
- 6:40
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سیروس بداغی
ارسال دیدگاه