من سه ساله گل ، گلشن ثاراللهم
طفل ویران نشین ، دخت رسولُ اللهم
پیش راس پدر
می زنم بال و پر
واغریبا ، واشهیدا
******
هجر روی پدر ، کشیده ام انتظار
میل وصلش دگر ، برده ز دستم قرار
غرق شور و نوا
می کنم جان فدا
واغریبا ، واشهیدا
******
بسکه خصم شقی ، مرا دوانیده است
همرهش از جفا ، مرا کشانیده است
طالبم مرگ خویش
قلب زار و پریش
واغریبا ، واشهیدا
******
روی ماهت پدر ، مهر نمازم شده
شاهد وصل تو ، سوز و گدازم شده
قلب زارم ببین
شام تارم ببین
واغریبا ، واشهیدا
شاعر : محمد مبشری
- شنبه
- 18
- مهر
- 1394
- ساعت
- 9:10
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه