ای سر جدا! خورشید روی نیزه ها
اگه می شد پایین بیای از اون بالا
درست مثه شکاف فرق پدرم
خون میگرفتم از سرت با معجرم
درسته که، خواهر مضطرت همسفره، پا به پای سرت
ولی دلم، هنوز تو کربلاست کنار پاره پیکرت
واویلتا، شیبک الخضیب حسین ۳
*****
جای منبر، تکیه زدی به روی نی
مستمع منبرتم پهلوی نی
فرق کرده انگار سبک قرآن خوندنت
از لباته؟ یا که رگای گردنت؟!
باشه داداش، هر جور میخوای بخون کشت زینب و این زخمای زبون
دارن ما رو به اسم خارجی به هم دیگه میدن نشون
واویلتا، شیبک الخضیب حسین ۳
شاعر : عبدالله باقری
- یکشنبه
- 19
- مهر
- 1394
- ساعت
- 5:54
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه