سفره ی ماه عزا، خوان اباعبدالله
باز نوکر شده مهمان اباعبدالله
هر چه از دوست رسد شکر خداوند نکوست
مجلس حضرت ارباب بدست خود اوست
شکرلِلّه زِ کرم خانه ی فیض ازلی
سفره ی عام بگسترد حسین بن علی
هر که بر درگه او آمده؛ نه بر در غیر
می شود از کرمِ مادر او ختمِ بخیر
در عزاخانه ی ارباب همه مهمانند
بر سر سفره ی او شاه و گدا یکسانند
پادشاهان همه در هیأت ارباب ذلیل
یکی از کفش کنان حرمش جبراییل
بین مردان خدا، خدمت او افسری است
بهترین رتبه میان حرمش نوکری است
من کی ام؟! نوکر او حضرت سقّا باشد
دمِ درب حرمش حضرت زهرا باشد
گاهی از طعم غذای حرمش محسوس است
مادرش آشپز هیأتی مخصوص است
چای هیأت که مرا مست نماید هر شب
قطره ای اشک فشانده است میانش زینب
وسط شور، میاندار که خود گریان است
دختر اوست که در ذکر "أبَاالعَطشان" است
جلسه غیرتی و سینه زنی ها حساس
شک نکن آمده با دست بریده عباس
تا به هیأت گذر اُم ّبنین می افتد
این رباب است که بیهوش زمین می افتد
هروله کار رقیه است که با پای کبود
بر سر و سینه زنان در پی بابایش بود
آنکه در مقتل خود برده روانِ مجلس
علی اکبر لیلاست میان مجلس
روضه ای هست که ارباب از آن می میرد
شب جمعه نفس فاطمه را می گیرد
روضه این است که ارباب زمینگیر شده
این "حسین" است که از داغ "علی"پیر شده
پسر افتاده ز پا و پدر افتاده ز پا
تا نمرده است حسین، عمه ی سادات، بیا
شاعر : امیر عظیمی
- یکشنبه
- 19
- مهر
- 1394
- ساعت
- 8:11
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
امیر عظیمی
ارسال دیدگاه