بزن زنجیرم ای ساقی
که من درگیرم ای ساقی
بده از آن می باقی
الا یا ایها الساقی
خم و خمخانه ام هستی
می و پیمانه ام هستی
تمام هستی ام هستی
الا یا ایها الساقی
رخت دیوانه ام کرده
غمت ویرانه ام کرده
دو چشمت سائلم کرده
الا یا ایها الساقی
خماری می برد رویت
گدایی می برد کویت
خرامان می برد سویت
الا یا ایها الساقی
شدم مجنون روی تو
خمار هر سبوی تو
دلم مجنون کوی تو
الا یا ایها الساقی
همه دردم دوا هستی
تو ساقی رهنما هستی
علمدار خدا هستی
الا یا ایها الساقی
----------
- یکشنبه
- 19
- مهر
- 1394
- ساعت
- 14:50
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه