ببین از غربتت دلخون و گریانم عزیزم
زدی تو دست و پا بر روی دستانم عزیزم
شدم محزون و مضطر ، شدی از کینه پرپر ، گل لب تشنه اصغر
علی جانم علی جان
******
کسی چون من مصیبت در همه عالَم ندیده
که تیر آن حرامی حنجر پاکت دریده
چو تیر کین رها شد ، خدا داند چه ها شد ، سرت آخر جدا شد
علی جانم علی جان
******
اگر چه داغ غمهایت ربوده صبر و تابم
حَزینت هستم و در فکرِ احوالِ رُبابم
به دل جز غم ندارد ، به یادت غصه دارد ، ز چشمش خون ببارد
علی جانم علی جان
شاعر : حاج امیر عباسی
- سه شنبه
- 21
- مهر
- 1394
- ساعت
- 13:14
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه