خدایا غرق ِ در خون شد گلِ پیغمبرِ من
جوانم دست و پا زد پیش چشمانِ تر من
به روی خاک صحرا ، به پیش چشم زهرا ، تنش شد اِرباً اِرباً
علی جانم علی جان
******
رخ پر خون او بوسیدم و آتش گرفتم
تنش را پاره پاره دیدم و آتش گرفتم
گل خوش رنگ و بویم ، ببین بغض گلویم ، سپیدی های مویم
علی جانم علی جان
******
شد اسماعیل من قربانی ِ احیای مکتب
در این مرثیه ی محنت امان از قلب زینب
بگوید دل پریشان ، به سوز و چشم گریان ، علی جانم علی جان
علی جانم علی جان
شاعر : حاج امیر عباسی
- سه شنبه
- 21
- مهر
- 1394
- ساعت
- 13:16
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه