مستم مستم مجنون هستم
میروم و دیده به راه کربلا دارم
هستم مفتون گشتم دلخون
آرزومه سر به روی شیش گوشه بگذارم
به خدا دنبال کوی حسینم
سگ مجنون بین الحرمینم
به خدا مست بوی یاسم
به فدای کف العباسم
گر یک دم نظری بر جانم فکنی
زنجیر غم خود بر پایم بزنی
از هجران و غمت بنگر مست و دل کبابم
فخرم این شده چون سگ درگاه بوترابم
دل و دینم فدای یک نگاهت گشته
بنگر نوکرت کلب سیاهت گشته
تباهت گشته
--------
مولا مولا دریاب ما را
عاشق و مجنون و خمار و مست چشم توام
بنگر ما را ای دل آرا
بین تمام سائل ها گدای پست توام
به سرای عشقت خرد و حقیرم
نظری کن بر پای تو بمیرم
بنگر گردیدم بیچاره
شده ام از عشقت آواره
گر یک جرعه من از جامت می بزنم
جام شوق تو را پی در پی بزنم
ای ارباب دلم تو مگو جام می نداری
از این می تو به من بده تا حد جانسپاری
که دگر سیر از این دنیا و اینجا گشتم
بنگر من سیه مست و پریشان گشتم
پریشان گشتم
-------
- سه شنبه
- 21
- مهر
- 1394
- ساعت
- 14:13
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه