کربلا خونه مه از چی دل بکنم
حق دارم که بگم با تو هم وطنم
بارونه بارون چشمای گریون
این شبا گریه عادتم شده
توی رویاشم کربلا باشم
برا یکی دو ساعتم شده
خیلی بی تابم نکنه خوابم
حالا که دیگه نوبتم شده
وای کرب و بلا
------
باز ببین اومدم با یه چشمای خیس
جزو گریه کنا اسممو بنویس
منم و اشکام همینو میخوام
که اینا یادگاری میمونه
ما میریم اما حرفا تو دنیا
یه دنیا بی قراری میمونه
با تو میدونم دل دیوونه ام
تو پاییزم رهایی میمونه
وای کرب و بلا
---------
دنیا میگذره و فکر آخرتم
با تو شک ندارم غرق مغفرتم
عشق تو پاکه شکر خدا که
تو هیئت تو سینه زن شدم
اگه گداتم از نوکراتم
از کرم امام حسن شدم
غم تو خوردم آخرش مردم
با پیرهن سیاه کفن شدم
وای کرب و بلا
-------------
- پنج شنبه
- 23
- مهر
- 1394
- ساعت
- 17:2
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه